Web Analytics Made Easy - Statcounter

برف گرم، روایت انسان‌هایی است که مهر و محبت از یادشان رفته‌ است و با مرگ رودابه دوباره چشمان‌شان به محبت و پاکی باز می‌شود. این رمان بومی و اقلیمی با نگاهی به اسطوره‌ها، نمادها، کهن الگوها و همچنین فولکلور، خرافه و روایت خرده‌پیرنگ‌های شخصیت‌های مختلف نوشته شده‌است.
خوانساری درباره آشنایی خود با داستان و جهان داستان، بیان کرد: سال‌ها پیش یک رمان از سر علاقه و ذوق خود نوشتم و با پیشنهاد خواهرم به نزدیک‌ترین کلاس داستان‌نویسی در فرهنگسرای خاوران رفتم و با محمود گلابدره‌ای آشنا شدم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از همان جلسه اول جذب کلاس، نکات و مطالب جالب آن درباره داستان و داستان‌نویسی شدم. می‌توان گفت ورود جدی من به داستان و دنیای داستان شرکت در این کلاس‌ها بوده‌است. 
وی با اشاره به این‌که داستان برف‌گرم یک اثر بومی و اقلیمی است، گفت: این داستان براساس آداب و رسوم مناطق مرکزی کشور و گویش لُری که خود نیز ریشه در همان منطقه دارد، نوشتم. سعی کردم از سرمای سخت، مه‌آلود و برفی روستا برای فضای ترس و سنگینی مرگ استفاده کنم. به همین دلیل کلام را به‌صورت نمادین طرح کردم تا درونمایه را غیر‌مستقیم به مخاطب منتقل کنم. 
این زبان بومی و یک‌سری عقاید و خرافه‌هایی که در داستان است، می‌تواند به باورپذیر بودن روستایی که اصلا وجود خارجی ندارد و پیشرفت داستان کمک کند. اسم کتاب هم به درونمایه و محتوای آن که قابل تشخیص نیست، برمی‌گردد.
معصومه خوانساری در تعریفی از کتاب خود برای معرفی به مخاطبان، بیان کرد: این کتاب سرگذشت زنی به اسم رودابه است که به شکل عجیبی وارد روستایی به اسم دِه سفید می‌شود و سرنوشت خاصی پیدا می‌کند تا روزی که خیلی ناگهانی در یک فاصله چند ساعته از دنیا می‌رود. جریان‌های مختلفی در زمان خاکسپاری رودابه اتفاق می‌افتد و در کنار آن اتفاقات و داستان‌های دیگری را داریم که به داستان اصلی کمک می‌کند تا مردم دِه سفید شناخته و شخصیت‌پردازی شوند. هر‌کدام از این شخصیت‌ها، داستان‌های خاص خود را دارند و همه آنها هسته اولیه داستان را هُل می‌دهند تا داستان به‌خوبی پیش برود و به سرانجام برسد. رودابه شخصیت اصلی داستان است، ولی در داستان حضور ندارد و کل داستان حول این شخصیت غایب رخ می‌دهد. 
این نویسنده در ادامه افزود: در این کتاب نصف داستان در قبرستان اتفاق می‌افتد که در آن جریاناتی در حال رخ دادن است. من جریان داستان را نگه داشتم که کل نقشه روستا را شرح دهم تا موقعیت مکانی افراد نسبت به ماجرا مشخص شود و باعث آمادگی ذهنی مخاطب برای دریافت جریان‌های دیگر داستان شود. این روستا از تخیل و تصور من نشأت می‌گیرد و وجود خارجی ندارد. بخش‌هایی از توصیف روستا در ذهن‌های افراد وجود دارد که به‌طور طبیعی با این روستاها برخورد داشتند و مخاطب با آن غریب نیست.  
او درباره داشتن طرح داستان در کتابش گفت: کتاب بر‌اساس طرح‌واره نوشته شده‌است، زیرا داستان کلی بیان شده که در پس آن خرده‌داستان و شخصیت‌های زیادی دارد و خود روستا هم به‌عنوان یک شخصیت در داستان ایفای نقش می‌کند. برای آشنا بودن با این شخصیت‌ها آنها را در ذهن می‌پروراندم و ما‌به‌ازای بیرونی برای آنها می‌ساختم تا در میانه راه ردشان گم نشود که در طول داستان دوباره از آنها استفاده کنم و رفتار شخصیت‌ها یک‌بار مصرف نباشد. برای من خرده‌داستان‌ها و پایان‌بندی بسیار مهم بود تا جایی که هیچ نکته و سؤال ابهام‌داری در داستان باقی نماند و شخصیت‌ها رفتارها و کنش‌های منطقی دارند. 
خوانساری در ادامه بیان کرد: اکنون در حال نگارش کتاب دیگر با نگاهی به جنگ هستم که درباره سفری است که به جریان جنگ پیوند می‌خورد ، داستان در اوایل جنگ شروع می‌شود و در همان زمان هم ادامه پیدا می‌کند. به نظر من جنگ هنوز هم مساله مهمی است که باید درباره آن بنویسیم و امیدوارم که بتوانم به‌خوبی از عهده آن بربیایم. 
وی در پایان گفت: علاقه دارم تکنیک‌های داستان‌نویسی را به زبان خیلی ساده بنویسم که بتوانم آن آموزه را به دیگران منتقل کنم. 
زمانی که این تکنیک‌ها را بلد نباشیم به پیشبرد قصه فکر می‌کنیم و این‌که سرانجام قصه چه می‌شود و چه اتفاقاتی ممکن است، رخ دهد. متأسفانه بعضی از دوستان که تکنیک‌های داستان‌نویسی را می‌آموزند همان تکنیک‌ها باعث سدی می‌شود که «خودمنتقدی» را در نویسنده به وجود می‌آورد و جلوی نوشتن آنها را می‌گیرد.گفتنی است، برنامه جلد دوم هر هفته دوشنبه‌ها ساعت ۱۸ به صورت زنده در ketab.tv پخش می‌شود و علاقه‌مندان می‌توانند برنامه را از آرشیو این شبکه تلویزیونی مشاهده کنند.

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: داستان تلویزیون اینترنتی کتاب داستان نویسی شخصیت ها تکنیک ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۷۴۷۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پل آستر درگذشت

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از آسوشیتدپرس، پل آستر نویسنده مشهوری که ۳۴ عنوان کتاب در کارنامه دارد و تقریبا بیشترشان به فارسی ترجمه و منتشر شده‌اند، بر اثر ابتلا به سرطان در ۷۷ سالگی از دنیا رفت.

وی علاوه بر کتاب‌هایی چون «سه گانه نیویورک»، فیلمنامه نویس «دود» وین وانگ و کارگردان فیلم «لولو روی پل» بود.

آستر با انتشار اولین کتابش با عنوان «اختراع انزوا» با تحسین منتقدان روبه رو شد.

جایگاه او به عنوان یکی از برجسته‌ترین نویسندگان آمریکایی با مجموعه‌ای از سه داستان مرتبط با هم که به عنوان «سه‌گانه نیویورک» منتشر شد، تثبیت شد. این ۳ کتاب شامل «شهر شیشه ای» (۱۹۸۵)، «ارواح» (۱۹۸۶) و «اتاق قفل شده» (۱۹۸۶) هستند. کتاب‌های سه‌گانه برای پرداختن به پرسش‌های اگزیستانسیال، با موضوع رمان پلیسی بازی می‌کنند.

جویس کارول اوتس، رمان‌نویس، در سال ۲۰۱۰ نوشت، آستر برای «داستان‌های پست مدرنیستی بسیار شیک و معمایی‌اش که در آن راوی‌ها بندرت قابل اعتماد هستند و بستر داستان دایم در حال تغییر است، شناخته شد».

داستان های او اغلب با مضامین تصادف، شانس و سرنوشت بازی می کنند. بسیاری از قهرمانان او خود نویسنده هستند و مجموعه آثار او خودارجاعی است و شخصیت‌هایی از رمان‌های اولیه دوباره در رمان‌های بعدی ظاهر می‌شوند.

منتقد مایکل دیردا درباره آثار آستر می‌نویسد: از زمان «شهر شیشه‌ای»، اولین جلد از سه‌گانه‌اش در نیویورک، آستر سبکی شفاف و اعترافی را به کمال رساند، سپس از آن برای نشان دادن قهرمانان سرگردان در دنیایی به ظاهر آشنا استفاده کرد که به تدریج با تهدیدهای مبهم و توهم احتمالی، مملو از ناراحتی فزاینده می‌شوند.

آستر خالق ۱۸ رمان بود که از این میان چندین عنوان به فیلم تبدیل شده اند که «موسیقی شانس» از آن جمله است.

او بعدها خودش فیلمنامه‌هایی نوشت که با فیلمنامه «دود» (۱۹۹۵) با بازی هاروی کایتل، ویلیام هرت و جیانکارلو اسپوزیتو شروع شد. وی با این فیلمنامه جایزه معتبر ایندپندنت اسپرایت را برای بهترین فیلمنامه اول کسب کرد.

همکاری او با وانگ ادامه پیدا کرد و این دو به طور مشترک دنباله‌ای به نام «آبی در چهره» را کارگردانی کردند که دوباره کایتل و اسپوزیتو به همراه لو رید، میرا سوروینو و مدونا در آن بازی کردند. آستر در نوشتن فیلمنامه «مرکز جهان» اثر وانگ نیز نقش دارد.

سال ۱۹۹۸، آستر همراه کایتل، سوروینو و ریچارد ادسون فیلمنامه «لولو روی پل» را نوشت و کارگردانی کرد. او سال ۲۰۰۷ در فیلم «زندگی درونی مارتین فراست» با بازی دیوید تیولیس، ایرنه جاکوب و مایکل ایمپریولی بار دیگر همین وظیفه را انجام داد.

رمان «۴۳۲۱» آستر در سال ۲۰۱۷ در فهرست نهایی جایزه من بوکر قرار گرفت.

کد خبر 6093756

دیگر خبرها

  • ۱۳ اردیبهشت در دنیای علم چه خبر؟
  • کتاب صوتی «داستان‌های پارسی» در یونان منتشر شد
  • رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود
  • پل آستر درگذشت
  • شخصیت‌های ماندگار در دنیای انیمیشن‌های نوستالژیک
  • بهترین فیلم های سامورایی قرن بیست و یکم؛ از The Last Ronin تا ۱۳ Assassins (+عکس)
  • داستان روز اول (6+4 نکته درباره جامعه پذیری کارکنان در سازمان)
  • گفتگو با مجری و بازیگر برنامه های نمایشی برای کودکان
  • غول نروژی در دنیای گیم؛ شخصیت ارلینگ هالند به بازی کلش آو کلنز اضافه می‌شود
  • سفری به دنیای توپولوژی